سلام . مدت 7 ساله که ازدواج کردم و صاحب دو فرزندم. همیشه آدم احساساتی و فوق العاده عاطفی ای بودم . ازدواج من به خاطر تعصبات خانواده به شکل کاملا سنتی شکل گرفت. شوهر من مرد خوبیه ولی بزرگترین عیبی که داره اینه که واقعا سرد و بی احساسه. به هیچ وجه حاضر نیست محبت و ابراز علاقه کنه. باور کنید و این 7 سال هر کاری که میتونستم انجام دادم تا یه کم اونو تو راه بیارم . اما نشده. بهش میگم تو رو خدا به خاطر زندگیمون یه کم با محبت تر باش یه کم به من ابراز علاقه بکن اما حاضر نیست . میگه من از این کارا بلد نیستم و علاقه ای هم به یادگیریش ندارم. با اینکه خیلی زجر کشیدم اما به خدا هیچ وقت بهش خیانت نکردم. تا اینکه یکسال پیش یکی از فامیلای بسیار نزدیکش به من ابراز علاقه کرد . آدم فوق العاده عاطفی ای هست. شدیدا بهم ابراز علاقه کرد و من که متاسفانه از شوهرم نا امید بودم دل به دلش دادم. خیلی دلم میخواد بذارمش کنار ولی چون فامیله و مدام باهاشون ارتباط داریم نمیتونم. به شوهرم هم نمیتونم بگم و متاسفانه شوهرم شدیدا بهش علاقه داره و مدام باهاش در ارتباطه. خانومش هم دوست صمیمی منه. نمیدونم چیکار کنم. هر کاری میکنم هرچقدر به خدا و ائمه متوسل میشم جواب نمیگیرم. تورو خدا راهنماییم کنید نمیتونم فراموشش کنم